60

60

60

60

بِرِشیت – فصل دوم

1.      (کار) آسمان و زمین و تمام متعلقاتشان پایان پذیرفت.

2.      خداوند کارش را در روز هفتم خاتمه داده بود. روز هفتم تمام کارهایش را (که انجام داده بود) تعطیل کرد.

3.      خداوند روز هفتم را برکت کرد و آن را مقدس نمود زیرا در آن (روز) خداوند از تمام کارش که برای ساختن آفریده بود دست برداشت.

4.      تاریخچه‌ی پیدایش زمین و آسمان به‌هنگام آفریده شدنشان در روزی که خداوند خالق آسمان و زمین را می‌ساخت از این قرار است.

5.      هنوز هیچ بوته‌ی صحرا در زمین نبود و هیچ گیاه مزرعه‌ای نروییده بود، زیرا خداوند خالق (باران) بر زمین نبارانیده بود و برای کشت و زرع زمین، آدمی نبود.

6.      و بخار از زمین بالا می‌آمد و تمام سطح زمین را آبیاری می‌کرد.

7.      خداوند خالق، آدم را از خاک زمین بوجود آورد و در بینی‌اش روح زندگی دمید و آدم جاندار شد.

8.      خداوند خالق در طرف شرق عدن باغی بنیاد نمود و آدمی را که بوجود آورده بود در آن جای داد.

9.      خداوند خالق هر (نوع) درخت خوش منظر و خوش خوراک را از خاک رویانید و (همین‌طور) درخت زندگی را، و درخت معرفت نیک و بد را در میان باغ (رویانید).

10.  و نهری برای آبیاری آن باغ از عدن خارج شده از آنجا منشعب می‌گشت و چهار شعبه می‌شد.

11.  نام یکی از آن‌ها پیشُون است که تمام سرزمین حَویلا را که در آنجا طلا یافته می‌شود، دور می‌زند.

12.  و طلای آن سرزمین خوب است. آنجا بلور و سنگ عقیق (نیز) هست.

13.  نام نهر دوم گیحُون است که تمام سرزمین کوش را دور می‌زند.

14.  و نام نهر سوم حیدِقِل (دجد) است که به شرق آشور می‌رود و نهر چهارمی پِرات (فرات) است.

15.  خداوند خالق، آدم را گرفته و او را در باغ عَدن گذاشت تا در آن کار کرده و آن‌را محافظت نماید.

16.  خداوند خالق به آدم چنین فرمان داد: از هر درخت باغ حتماً (می‌توانی) بخوری.

17.  و از درخت معرفت نیک و بد نخور چون روزی که از آن بخوری، خواهی مرد.

18.  خداوند خالق گفت: تنها بودن آدم خوب نیست، کمکی در مقابلش درست کنم.

19.  خداوند خالق هر حیوان صحرا و هر پرنده‌ی آسمان را از خاک ایجاد کرده بود پیش آدم آورد تا ببیند به هر کدام چه نامی خواهد داد و هر نامی که آدم بر هرکدام نهاد نام جاندار همان باشد.

20.  آدم بر هر چارپا و هر پرنده‌ی آسمان و بر تمام حیوانات صحرا نام نهاد ولی آدم، کمکی در مقابل خود نیافت.

21.  خداوند خالق به آدم خوابی سنگین مستولی ساخت تا به خواب رفت، یکی از دنده‌هایش را برداشت و به جایش گوشت پر کرد.

22.  خداوند خالق از آن دنده‌ای که از آدم برداشته بود، زنی ساخت و او را نزد آدم آورد.

23.  آدم گفت: این بار استخوانی از استخوان‌هایم و گوشتی از گوشتم است. این (موجود) زن نامیده شود چون که از مرد برداشته شده است.

24.  از این جهت مرد پدر و مادر خود را رها کرده به زنش بپیوندد و یک تن حساب شوند.

25.  آدم و زنش هر دو برهنه بودند و شرمنده نمی‌شدند.


کتاب بِرِشیت-پاراشای بِرِشیت-فصل اول

1.      خداوند در ابتدا آسمان و زمین را آفرید.

2.      و زمین تهی و بایر و تاریکی بر سطح آب‌های اولیه (لُجه) بود و باد عظیمی بر سطح آبها موج می‌زد.

3.      خداوند گفت: روشنایی شود، روشنایی شد.

4.      خداوند، روشنایی را دید که خوب است، خداوند بین روشنایی و تاریکی جدایی انداخت.

5.      خداوند، روشنایی را روز نام نهاد و تاریکی را شب نامید. شام گشت و بامداد شد، (مقیاس) یک روز.

6.      خداوند گفت: در میان آبها طبقه(ی فضا) باشد و جداکننده‌ی بین آبها و آبها گردد.

7.      خداوند طبقه(ی فضا) را ساخت و بین آبهایی که زیر طبقه(ی فضا) و آبهایی که در بالای طبقه(ی فضا) است جدایی انداخت، چنین شد.

8.      خداوند طبقه‌(ی فضا) را آسمان نام نهاد. شام گشت بامداد شد روز دوم.

9.      خداوند گفت: آبها در زیر آسمان در یک جا جمع گشته و خشکی دیده شود. چنین شد.

10.  خداوند آن خشکی را قاره نام نهاد و محل تجمع آبها را دریاها نام نهاد. خداوند دید که خوب است.

11.  خداوند گفت زمین گیاه فراوان برویاند، گیاهی که بذرآور باشد، درخت میوه روی زمین میوه‌ی نوع خودش را بدهد که بذرش در خودش باشد. چنین شد.

12.  زمین نبات، گیاه بذرآور به نوع خود و درخت میوه‌دهنده‌ای که بذر نوع خودش در آن باشد بیرون آورد. خداوند دید که خوب است.

13.  شام گشت، بامداد شد، روز سوم.

14.  خداوند گفت: برای جدایی انداختن بین روز و شب منابع روشنایی در طبقه‌ی (فضا) آسمان باشد و موجد علایم و زمان‌ها و روزها و سالها شود.

15.  منابع روشنایی برای روشنایی دادن بر زمین در طبقه‌ی (فضا) آسمان باشد. چنین شد.

16.  خداوند دو منبع روشنایی بزرگ را درست کرد، منبع روشنایی بزرگ‌تر را برای حکومت در روز و منبع روشنایی کوچکتر را برای حکومت در شب و (همچنین) ستارگان را.

17.  خداوند آن‌ها را برای روشنایی دادن بر زمین در طبقه‌ی (فضای) آسمان قرار داد ... .

18.  و برای حکومت کردن در روز و شب و برای جداسازی بین روشنایی و بین تاریکی. خداوند دید که خوب است.

19.  شام گشت و بامداد شد، روز چهارم.

20.  خداوند گفت: آبها، به فراوانی جنبنده‌ی زنده بوجود آورند و پرنده بالای زمین برسطح طبقه‌(ی فضا)ی آسمان پرواز کند.

21.  خداوند نهنگ‌های بزرگ را آفرید و هر موجود زنده‌ی جنبنده‌ای که آب‌ها موجب تکثیر انواع آن‌ها شدند و هر پرنده‌ی بالدار را بنوعش (آفرید). خداوند دید که نیکوست.

22.  خداوند آن‌ها را برکت کرد و گفت: بارور گردید و زیاد شوید و آبها را در دریاها پرکنید و پرنده در زمین زیاد شود.

23.  شام گشت، بامداد شد، روز پنجم.

24.  خداوند گفت: زمین موجود جاندار به نوع خود؛ چارپا و خزنده و حیوان وحشی زمینی به نوع خود، بیرون دهد. چنین شد.

25.  خداوند (بدین طریق) حیوان وحشی زمینی به نوع خود و چارپا به نوع خود و هر خزنده‌ی خاکی به نوع خودش را بوجود آورد. خداوند دید که خوب است.

26.  خداوند گفت: آدم را به شکل و شبیه خودمان (از نظر معنوی) درست کنیم تا بر ماهی دریا و بر پرنده‌ی آسمان و بر چارپا و بر تمام زمین و بر هر جنبنده‌ای که بر روی زمین می‌جنبد، فرمانروایی کند.

27.  خداوند آدم را به شکل خود (یعنی) او را به شکل (معنوی) خداوند آفرید. آن‌ها را مذکر و مؤنث آفرید.

28.  خداوند آن‌ها را برکت داد. خداوند به ایشان گفت بارور گردید و زیاد شوید و زمین را پر کرده تصرفش کنید و بر ماهی دریا و بر پرنده‌ی آسمان و بر هر جانداری که روی زمین می‌جنبد فرمانروایی کنید.

29.  خداوند گفت: اینک هر گیاه بذر داری را که بر سطح تمام زمین است و هر درختی را که در آن میوه‌ی درختی بذرآور وجود دارد به شما دادم. برای شما خوردنی باشد.

30.  و برای هر درنده‌ی زمینی و برای هر پرنده‌ی آسمان و برای هر جنبده‌ی روی زمین که جان دارد هر گیاه‌ سبزی خوراک باشد. چنین شد.

31.  خداوند دید که اینک آنچه را درست کرد، بسیار خوب است. شام گشت بامداد شد روز ششم.

آیاتی از کتاب مزامیر

5 .خد.اوند حافظ تو میباشد، خد.اوند به دست راستت سایة تو است

 2 .اگر پسران تو عهد من را نگاه دارند، و فرمانهایم را که بدیشان میآموزم، پسران ایشان نیز بر کرسی تو تا به ابد خواهند نشست

8 .اگر به آسمان صعود کنم تو آنجا هستی، و اگر در گور بستر بگسترانم اینک تو آنجا هستی

 3 .ای خد.اوند بر دهان من نگاهبانی قرار ده، و در لبهایم را نگاه دار

9 .من را از دامی که برای من نهادهاند نگاهدار، و از کمندهای گناهکاران

 7 .به نالة من توجه کن زیرا که بسیار ذلیلم، من را از جفا کنندگانم برهان زیرا که از من زورآورترند

15 .که کلام خود را بر زمین فرستاده است، و قول او به زودی هرچه تمامترپیش خواهد رفت

 5 .ای خد.اوند آسمانهای خود را خم ساخته نزول اجلال فرما، و کوهها را لمس کن تا دود شوند

5 .ایام قدیم را به یاد میآورم، در همة اعمال تو تفکر نموده، در کارهای دست تو تأمل میکنم

 5 .به طرف راست بنگر و ببین که آشنایی ندارم، ملجا برای من نابود شد، کسی که در فکر جان من باشد

2 .یاری من از جانب خد.اوند است، که آسمان و زمین را آفرید

 23 .سروران نیز نشسته به ضد من سخن گفتند، لیکن بندة تو در فرایض تو تفکر میکند

12 .آنگاه به کلام او ایمان آوردند، و حمد او را سراییدند

 19 .تا وقتی که سخن او واقع شد، و کلام خد.اوند او را امتحان نمود

5 .از فرو روندگان به گور شمرده شدهام، و مثل مرد ناتوان گشتهام

 4 .نزد همسایگان خود خوار گردیدهایم، و نزد مجاوران خویش استهزاء و مسخره شدهایم

2 .سپر و محافظ را بگیر، و به یاری من برخیز

 4 .زیرا که بهتان را از بسیاری شنیدم، و خوف گرداگرد من میباشد زیرا بر من با هم مشورت میکنند، و در قصد جانم تفکر مینمایند

آیاتی از کتاب مزامیر

31 .به گواهیهای تو پیوستم، ای خد.اوند من را خجل مساز

 36 .دل من را به گواهیهای خود مایل گردان، و نه به سوی طمع

39 .ننگ بدنامی من را که از آن میترسم از من دور کن، زیرا که داوریهای تو نیکو است

 43 .و کلام راستی را از دهانم هرگز مگیر، زیرا که به داوریهای تو امیدوارم

67 .قبل از آنکه مصیبت را ببینم من گمراه شدم، لیکن اینک کلام تو را نگاه داشتم

 87 .نزدیک بود که من را از زمین نابود سازند، اما من اوامرتو را ترک نکردم

92 .اگر شریعت تو شادمانی من نمیبود، هر آینه در مذلت خود هلاک میشدم

 117 .من را تقویت کن تا رستگار گردم، و بر فرایض تو همیشه نظر نمایم

129 .گواهیهای تو عجیب است، ازین سبب جان من آنها را نگاه میدارد

 138 .گواهیهای خود را به راستی امر فرمودی، و به امانت تا نهایت

154 .در دعوای من دادرسی فرموده من را نجات ده، و به حسب کلام خویش من را زنده ساز 

آیاتی از کتاب مزامیر

2 .بلکه رغبت او در شریعت خد.اوند است، و روز و شب در شریعت او تفکر میکند

 3 .که بندهای ایشان را بگسلیم، و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم

5 .به آواز خود نزد خد.اوند میخوانم، و من را از کوه مقدس خود اجابت مینماید سلاه

 3 .ای فرزندان انسان تا به کی جلال مرا خوار (میکنید)، و بطالت را دوست داشته دروغ را خواهید طلبید سلاه

7 .دروغگویان را هلاک خواهی ساخت، خد.اوند شخص خون ریزو حیلهگر را مکروه میدارد

 4 .و جان من به شدت پریشان است، پس تو ای خد.اوند تا به کی

4 .ای خد.اوند، خد.ای من اگر چنین کردم، و اگر در دست من ظلمی پیدا شد

 9 .مرغان هوا و ماهیان دریا را، و هر چه بر راههای آبها سیر میکند

7 .و اما دشمنان نیست شده خرابههای ابدی گردیدهاند، و شهرها را ویران ساختهای حتی ذکر آنها نابود گردید 

17 .خد.اوند خود را شناسانیده است و داوری کرده، و شریر از کار دست خود به دام گرفتار گردیده است، هیگایون سلاه

 6 .در دل خود گفته است هرگزلغزش نخواهم خورد، و هرگز بدی را نخواهم دید

18 .تا یتیمان و کوفتهشدگان را دادرسی کنی، انسانی که از زمین است هرگزنترسانند

  4 .خد.اوند همة لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت، و هر زبانی را که سخنان تکبرآمیز بگوید

4 .ای خد.اوند خدای من نظر کرده مرا مستجاب فرما، چشمان مرا روشن کن مبادا به خواب مرگ بروم

 6 .مسکین را از تدبیرش که خد.اوند ملجاء اوست، مأیوس میکنید

4 .دردهای آنانی که در پی (خد.ای)دیگر میشتابند بسیار خواهد شد، هدایای ایشان را که خونی است نخواهم ریخت، و نام ایشان را به زبانم نخواهم آورد

6 .ای خد.ا تو را خواندهام زیرا که مرا اجابت خواهی نمود، شنوایی خود را به من فراگیرو سخن مرا بشنو

 6 .حلقههای کور دور منرا گرفتهاند، و دامهای مرگ پیش روی من در آمدهاند

14 .و خد.اوند از آسمان رعد کرده (خد.اوند) متعال آواز خود را بداد، تگرگ و آتشهای افروخته را

 34 .پایهای من را مثل گوزن ساخته، و من را به مقامهای اعلای من برپا داشته است

42 .نزد خد.اوند فریاد برآوردند اما رهانندهای نبود، (خد.اوند) ایشان را اجابت نکرد

 8 .شریعت خد.اوند کامل است و جان را احیاء میکند، گواهی خد.اوند معتبر است و جاهل را حکیم میگرداند

6 .جلال او به سبب نجات تو عظیم شده، شکوه و حشمت را بر او نهادهای

 5 .پدران ما برتو توکل داشتند، برتو توکل داشتند و ایشان را خلاصی دادی

9 .بر خد.اوند توکل کن پس او را خلاصی بدهد، او را برهاند چون که به وی رغبت میدارد

 20 .اما تو ای خد.اوند دور مباش، ای قوت من برای نصرت من شتاب کن

4 .در جسم من به سبب غضب تو صحتی نیست، و در استخوانهایم به سبب خطای خودم سلامتی نی

 7 .بخود میپیچیم و بی نهایت خمیده شدهام، تمامی روز مکدر هستم

13 .آنانیکه قصد جانم دارند دام میگسترند، و بد اندیشانم سخنان فتنهانگیز میگویند، و تمام روز حیله را تفکر میکنند

 5 .آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند

8 .عدالت را دوست و شرارت را دشمن داشتی، بنابراین خد.ای تو، تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است

6 .خد.ا همراه اوست پس لغزش نخواهد خورد، خد.ا او را یاری خواهد کرد در طلوع صبح

 6 .اینک خد.ا مددکار من است، خد.اوند از تأییدکنندگان جان من است

7 .ایشان جمع شده کمین میسازند، بر قدمهای من چشم دارند زیرا قصد جان من دارند

 13 .به سبب گناه زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند، و به عوض لعنت و دروغی که میگویند

14 .ای کاش که قوم من به من گوش میگرفتند، و (بنی) اسرائیل در طریقهای من سالک میبودند

 14 .ای خد.ا متکبران بر من برخاستهاند، و گروهی از ظالمان قصدجان من دارند، و تو را در مدنظر خود نمیآورند

9 .آشنایانم را از من دور کرده، و من را مکروه ایشان گردانیدهای، محبوس شده بیرون نمیتوانم آمد

 13 .بر شیر و افعی پای خواهی نهاد، شیربچه و اژدها را پایمال خواهی کرد

6 .بیوهزنان و غریبان را میکشند، و یتیمان را به قتل میرسانند

 21 .تا نالة اسیران را بشنود، و آنانی را که (در معرض) موت قرار گرفتهاند را آزاد نماید

46 .و ایشان را حرمت داد، در نظر جمیع اسیرکنندگان ایشان

 20 .کلام خود را فرستاده ایشان را شفا بخشید، و ایشان را از هلاکتهای ایشان رهانید

22 .ننگ و رسوایی را از من بگردان، زیرا که گواهیهای تو را حفظ کردهام