60

60

60

60

آیات کتاب


آیات کتاب

آیاتی از عهد جدید

5. و هر که چنین کودکی را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است.

3. اگر کسی از شما پرسید: ”چرا چنین می‌کنید؟“ بگویید: ”خداوند بدان نیاز دارد و بی‌درنگ آن را به اینجا باز خواهد فرستاد.“‌»

18. به ایشان فرمود: «شیطان را دیدم که همچون برق از آسمان فرو می‌افتاد.

25. عیسی گفت: «قیامت و حیات مَنَم. آن که به من ایمان آوَرَد، حتی اگر بمیرد، زنده خواهد شد.

54. از این رو عیسی دیگر آشکارا در میان یهودیان رفت و آمد نمی‌کرد، بلکه به شهری به نام اِفرایِم در ناحیه‌ای نزدیک به بیابان رفت و با شاگردان خود در آنجا ماند.

16. پس مردی که روح پلید داشت بر آنها جَسته، بر همگی ایشان غلبه یافت و چنان آنها را زد که برهنه و زخمی از آن خانه گریختند.

14. کسانی که چنین می‌کردند، هفت پسر اِسکیوا، یکی از سران کاهنان یهود بودند.

18. و بسیار کسان که ایمان آورده بودند، پیش آمده، آشکارا به کارهای خود اعتراف کردند.

19. بسیاری نیز که پیش از آن جادوگری می‌کردند، کتابهای خود را آوردند و در برابر همگان سوزاندند. چون بهای کتابها را حساب کردند، پنجاه هزار دِرْهَم بود.

11. در این انسانِ جدید، یونانی یا یهودی، ختنه‌شده یا ختنه‌ناشده، بَربَر یا سَکایی، غلام یا آزاد دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه چیز و در همه است.

2. شخصی را که در مسیح است، می‌شناسم که چهارده سالِ پیش به آسمان سوّم ربوده شد. نمی‌دانم با بدن به آسمان رفت یا بیرون از بدن، خدا می‌داند.

3. زیرا شما حجّت می‌خواهید بر اینکه مسیح در من سخن می‌گوید. او در قبال شما ضعیف نیست، بلکه در میان شما تواناست.

8. زیرا نمی‌توانیم هیچ عملی برخلاف حقیقت انجام دهیم، بلکه هرآنچه می‌کنیم برای حقیقت است.

16. که پسر خود را در من آشکار سازد تا بدو در میان غیریهودیان بشارت دهم، در آن زمان با جسم و خون مشورت نکردم،

4. این از آن سبب پیش آمد که بعضی از برادرانِ دروغین را با مقاصد نهانی به جمع ما درآوردند، و آنان به جمع ما رخنه کردند تا آن آزادی را که در مسیحْ عیسی داریم جاسوسی کنند و ما را به بندگی بکشانند.

13. چنانکه می‌دانید، نخستین بار، بیماری جسمی‌ام سبب شد که بشارت انجیل را به شما برسانم.

6. زیرا در مسیحْ عیسی نه ختنه اهمیّتی دارد نه ختنه‌ناشدگی، بلکه مهم ایمانی است که از راه محبت عمل می‌کند.

11. ای برادران، اگر من هنوز ختنه را موعظه می‌کردم، چرا دیگر آزار می‌دیدم؟ زیرا در آن صورت، ناخوشایندی صلیب از میان می‌رفت.

آیاتی از عهد قدیم

10. «پس من همچون روزهای نخست، چهل روز و چهل شب در کوه ماندم. و این بار نیز خداوند مرا اجابت کرد، و خداوند نخواست شما را نابود کند.

13. و فرمانهای خداوند و فرایض او را که من امروز برای خیریت تو به تو امر می‌فرمایم نگاه داری.

9. اما اگر نزد من بازگشت نمایید و فرامین مرا نگاه داشته، آنها را به جای آرید، آنگاه هرچند رانده‌شدگانِ شما در دورترین نقاط آسمانها باشند، ایشان را از آنجا جمع خواهم کرد و به مکانی که برگزیده‌ام تا نام خود را در آن ساکن سازم، در خواهم آورد.“

4. پادشاه مرا گفت: «خواهش تو چیست؟» پس به خدای آسمانها دعا کردم،

18. پس ایشان را از دست خدای خویش که به مهربانی بر من بود و نیز از سخنانی که پادشاه به من گفته بود، آگاه ساختم. پاسخ دادند: «بیایید برخیزیم و بنا کنیم.» پس دستان خویش را به جهت انجام این کارِ نیکو قوی ساختند.

4. ای خدای ما، بشنو، زیرا که خوار شده‌ایم. اهانت ایشان را بر سر خودشان برگردان و ایشان را در سرزمین اسارت، به یغما بسپار.

19. پس بزرگان و صاحبمنصبان و بقیۀ قوم را گفتم: «کار، بسیار و گسترده است، و ما بر حصار از هم جدا و دوریم.

5. هرچند ما و برادرانمان از یک گوشت و خونیم و فرزندان ما نیز مانند فرزندان ایشانند، از ناچاری پسران و دخترانمان را به بندگی می‌سپاریم، و برخی از دخترانمان هم‌اکنون به کنیزی گرفتار آمده‌اند، و از ما کاری ساخته نیست، زیرا مزارع و تاکستانهایمان از آن دیگران است.»

8. بدیشان گفتم: «ما تا حد امکان برادران یهودی‌مان را که به قومها فروخته شده بودند، بازخرید کرده‌ایم؛ لیکن شما حتی برادرانتان را می‌فروشید تا به ما بازفروش شوند!» آنها خاموش ماندند و پاسخی نداشتند.

13. او بدین منظور اجیر شده بود که من بترسم و با انجام این کار گناه ورزم، و ایشان بتوانند مرا بدنام کرده، رسوا سازند.

15. برای رفع گرسنگی، از آسمان بدیشان نان دادی، و برای رفع تشنگی، از صخره برایشان آب بیرون آوردی، و بدیشان گفتی به زمینی که سوگند خوردی تا بدیشان ببخشی، داخل شده، آن را به تصرف آورند.

11. پس با صاحبمنصبان مشاجره کرده، گفتم: «چرا خانۀ خدا مورد غفلت واقع شده است؟» آنگاه لاویان را گرد آورده، بر جایهایشان گماشتم.

14. ای خدای من، مرا برای این کار به یاد آور و اعمال نیکویی را که برای خانۀ خدای خود و خدمات مربوط به آن انجام داده‌ام، محو مساز.

24. فرزندان ایشان نیمی به زبان اَشدود سخن می‌گفتند و نمی‌توانستند به زبان یهودیان سخن بگویند، بلکه به زبان این قوم و آن قوم.

14. زیرا اگر در این زمان خاموش بمانی، راحت و نجات از جایی دیگر برای یهودیان خواهد آمد، اما تو و خاندانت هلاک خواهید شد. و کسی چه داند، شاید که برای چنین زمانی به سلطنت رسیده‌ای!»

8. همچنین رونوشتی از متن حکمی را که در شوش برای هلاک کردن یهودیان صادر شده بود، به وی داد تا به اِستر نشان داده، آن را برای وی شرح دهد، و امر کند که نزد پادشاه رفته، به او التماس کند و به جهت قوم خویش شفاعت نماید.

3. هر ولایتی که فرمان و حکم پادشاه بدان می‌رسید، در میان یهودیان سوگواری عظیم همراه با روزه و گریه و نوحه‌گری به پا می‌شد، و بسیاری از ایشان در پلاس و خاکستر می‌خوابیدند.

6. پس پادشاه، یِهویاداع رئیس کاهنان را فرا خواند و به او گفت: «چرا از لاویان نخواستی تا مالیاتی را که موسی خادم خداوند، و نیز جماعت اسرائیل، برای خیمۀ شهادت تعیین کرده‌اند، از یهودا و اورشلیم گرد آورند؟»

10. پس تمامی رهبران و همۀ قوم با شادی سهم خود را آورده، در صندوق ریختند تا پر شد.

6. و بدیشان گفت: «مراقب باشید چه می‌کنید، زیرا نه برای انسان، بلکه برای خداوند داوری می‌کنید، که در انجام کار داوری همراه شماست.

25. مردان دان او را گفتند: «مگذار صدایت در میان ما شنیده شود، مبادا مردان تندخو بر تو هجوم آورند و تو و اهل خانه‌ات جان خود را از دست بدهید.»

28. و ایشان را رهاننده‌ای نبود، زیرا از صیدون دور بود و ایشان را با کسی سر و کاری نبود. آن شهر در وادی‌ای متعلق به بِیت‌رِحوب قرار داشت. سپس مردان دان شهر را از نو ساخته، در آن ساکن شدند،

12. آنگاه قبایل اسرائیل مردانی را به سرتاسر قبیلۀ بِنیامین فرستاده، گفتند: «این چه شرارتی است که در میان شما انجام گرفته است؟

13. پس حال آن مردان، یعنی اراذل و اوباشی را که در جِبعَه هستند، تسلیم کنید تا آنها را بکشیم و این شرارت را از اسرائیل بزداییم.» اما بِنیامینیان نخواستند به سخن برادرانشان بنی‌اسرائیل گوش فرا دهند.

16. در میان این همه، هفتصد مرد برگزیدۀ چپ‌دست بودند، که هریک از ایشان می‌توانست مویی را بی‌آنکه خطا کند با سنگِ فلاخُن بزند.

6. خداوند می‌میراند و زنده می‌کند؛به گور فرو می‌برد و برمی‌خیزاند.

آیاتی از کتاب مکاشفه یوحنا

14. سر و مویش چون پشم سفید بود، به سفیدی برف، و چشمانش چون آتشِ مشتعل بود.

9. من یوحنا، برادر شما، که در رنجها و در پادشاهی و در استقامتی که در عیسی از آن ماست، با شما شریکم، به‌خاطر کلام خدا و شهادت عیسی، در جزیرۀ پاتموس بودم.

2. و یوحنا بر هرآنچه دید، یعنی بر کلام خدا و شهادت عیسی مسیح، گواهی می‌دهد.

4. «امّا این ایراد را بر تو دارم که محبتِ نخستینِ خود را فرو گذاشته‌ای.

10. از رنجی که خواهی کشید، مترس. باخبر باش که ابلیس برخی از شما را به زندان خواهد افکند تا آزموده شوید و ده روز آزار خواهید دید. لیکن تا به مرگ وفادار بمان که من تاج حیات را به تو خواهم بخشید.

13. می‌دانم کجا مسکن داری، آنجا که پایتخت شیطان است. با این همه به نام من وفادار مانده‌ای و حتی در ایام آنتیپاس، آن گواهِ امینِ من که او را در شهر شما که زیستگاه شیطان است کشتند، ایمانی را که به من داشتی انکار نکردی.

26. «هر که غالب آید و اعمال مرا تا به آخر نگاه دارد، او را بر ملتها اقتدار خواهم بخشید،

3. پس آنچه را یافته و شنیده‌ای، به یاد آر؛ آن را نگاه دار و توبه کن. اگر بیدار نشوی، دزدانه به سراغت خواهم آمد و تو آن ساعت را که به سراغت می‌آیم، نخواهی دانست.

8. اعمال تو را می‌دانم. اینک دری گشوده پیش روی تو نهاده‌ام که هیچ‌کس آن را نمی‌تواند بست. می‌دانم که توانت ناچیز است، امّا کلام مرا نگاه داشته‌ای و نام مرا انکار نکرده‌ای.

15. اعمال تو را می‌دانم؛ می‌دانم که نه سردی و نه گرم. و کاش یا این بودی یا آن.

18. تو را پند می‌دهم که زرِ نابِ گذشته از آتش از من بخری تا دولتمند شوی؛ و جامه‌های سفید، تا به تن کنی و عریانی شرم‌آورت دیده نشود؛ و مرهم، تا بر چشمان خود بگذاری و بینا شوی.

20. هان بر در ایستاده می‌کوبم. کسی اگر صدای مرا بشنود و در به رویم بگشاید، به درون خواهم آمد و با او همسفره خواهم شد و او با من.

5. اگر کسی بخواهد آسیبی به آنها برساند، آتش از دهانشان زبانه می‌کشد و دشمنانشان را فرو می‌بلعد. این است طریق مردن هر کس که قصد آزار آنان کند.

10. ساکنان زمین در مرگ آنان شادیها خواهند نمود و برای یکدیگر هدیه‌ها خواهند فرستاد؛ زیرا که آن دو نبی ساکنان زمین را معذب ساخته بودند.

13. درست در همان ساعت، زمین‌لرزه‌ای بزرگ درگرفت و یک‌دهم شهر فرو ریخت و هفت هزار تن در آن زمین‌لرزه کشته شدند و بازماندگان را وحشت فرا گرفت و خدای آسمانها را جلال دادند.

5. آن زن پسری به دنیا آورد، فرزند ذکوری که با عصای آهنین بر همۀ قومها فرمان خواهد راند. و فرزند او ربوده شد و نزد خدا و پیش تخت او فرستاده شد.

3. و سرود خادم خدا، موسی، را می‌خواندند و سرود آن بره را که:«عظیم و حیرت‌زاست کارهای تو،ای خداوندْ خدای قادر مطلق.عدل و حق است راههای تو،ای پادشاهِ همۀ اعصار.

14. همگی با آن بره به جنگ بر خواهند خاست، امّا بره بر آنان پیروز خواهد شد، زیرا او ربِ ارباب و شاه شاهان است - و خوانده‌شدگانِ او با او خواهند بود، و برگزیدگانِ او با او خواهند بود، و پیروانِ وفادار او با او خواهند بود.»

10. و ابلیس، که آنان را فریب داده بود، به دریاچۀ آتش و گوگرد افکنده شد، جایی که آن وحش و نبی کذّاب افکنده شده بودند. اینان روز و شب تا ابد عذاب خواهند کشید.

8. من، یوحنا، همان کسی هستم که این چیزها را دیدم و شنیدم. و پس از دیدن و شنیدن آنها، پیش پا‌های آن فرشته که آنها را به من نشان داده بود، افتادم تا سَجده کنم.

16. «من، عیسی، فرشتۀ خود را نزد شما فرستادم تا این چیزها را به کلیساها اعلام کند. من ریشه و نسل داوود و ستارۀ درخشان صبح هستم.»

آیاتی از کتاب قرآن کریم

سپس او را نطفه‏ای در قرارگاه مطمئن ( رحم) قرار دادیم; (13)

و از آسمان، آبی به اندازه معین نازل کردیم; و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصی) ساکن نمودیم; و ما بر از بین بردن آن کاملا قادریم! (18)

سپس بوسیله آن باغهایی از درختان نخل و انگور برای شما ایجاد کردیم; باغهایی که در آن میوه‏های بسیار است; و از آن میخورید! (19)

ما به نوح وحی کردیم که: «کشتی را در حضور ما، و مطابق وحی ما بساز. و هنگامی که فرمان ما (برای غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن; و همچنین خانواده‏ات را، مگر آنانی که قبلا وعده هلاکشان داده شده ( همسر و فرزند کافرت); و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی هلاک خواهند شد. (27)

(آری،) در این ماجرا (برای صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانه‏هایی است; و ما مسلما همگان را آزمایش می‏کنیم! (30)

آیا او به شما وعده می‏دهد هنگامی که مردید و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدید، بار دیگر (از قبرها) بیرون آورده می‏شوید؟! (35)

سپس اقوام دیگری را پس از آنها پدید آوردیم. (42)

آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالی که قوم آنها بردگان ما هستند؟!» (47)

آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند). (54)

(آری) چنین کسانی در خیرات سرعت می‏کنند و از دیگران پیشی می‏گیرند (و مشمول عنایات ما هستند). (61)

آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟! (68)

(این وضع همچنان ادامه می‏یابد) تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار می‏شوند که) ناگهان بکلی مایوس گردند. (77)

این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده; این فقط افسانه‏های پیشینیان است!» (83)

خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده; و معبود دیگری با او نیست; که اگر چنین می‏شد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره می‏کردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری می‏جستند (و جهان هستی به تباهی کشیده می‏شد); منزه است خدا از آنچه آنان توصیف می‏کنند! (91)

بدی را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده)! ما به آنچه توصیف می‏کنند آگاهتریم! (96)

(به آنها گفته می‏شود:) آیا آیات من بر شما خوانده نمی‏شد، پس آن را تکذیب می‏کردید؟! (105)

می‏گوید: «(آری،) شما مقدار کمی توقف نمودید اگر می‏دانستید!» (114)

آیا نمی‏دانی که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است می‏داند; هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمی‏کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست، و هیچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‏کنند مگر اینکه خداوند ششمین آنهاست، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آنهاست هر جا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه می‏سازد، چرا که خداوند به هر چیزی داناست! (7)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هنگامی که می‏خواهید با رسول خدا نجوا کنید (و سخنان درگوشی بگویید)، قبل از آن صدقه‏ای (در راه خدا) بدهید; این برای شما بهتر و پاکیزه‏تر است و اگر توانایی نداشته باشید، خداوند غفور و رحیم است! (12)

هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‏یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند; آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد می‏کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، جاودانه در آن می‏مانند; خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند; آنها «حزب الله س‏ذللّهاند; بدانید «حزب الله‏» پیروزان و رستگارانند. (22)

آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشی توام با انحراف از مسیر حق)! (9)

ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ‏» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه‏های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. (17)

«مواظب باشید امروز حتی یک فقیر وارد بر شما نشود!» (24)

امیدواریم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جای آن به ما بدهد، چرا که ما به او علاقه‏مندیم!» (32)

اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‏کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمی‏دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‏بریم. (44)

نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می‏شنوند با چشم‏زخم خود تو را از بین ببرند، و می‏گویند: «او دیوانه است!» (51)

و کوه‏ها مانند پشم رنگین متلاشی خواهد بود، (9)

و کسانی را که به فرمان خدا پشت کردند صدا می‏زند، (17)

و آنها که به روز جزا ایمان دارند، (26)

آنان را به حال خود واگذار تا در باطل خود فروروند و بازی کنند تا زمانی که روز موعود خود را ملاقات نمایند! (42)

و زمین را گسترش دادیم و در آن کوه‏هائی عظیم و استوار افکندیم و از هر نوع گیاه بهجت‏انگیز در آن رویاندیم، (7)

(به خاطر بیاورید) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‏دارند; (17)

آن کسی که به شدت مانع خیر و متجاوز و در شک و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند); (25)

(به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنم می‏گوییم: «آیا پر شده‏ای؟» و او می‏گوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (30)

(به آنان گفته می‏شود:) بسلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است! (34)

و در بخشی از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجده‏ها! (40)

(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او می‏خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند! (5)

(اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمی‏کنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمی‏شود (;و در صورت انکار، به عذاب الهی نابود می‏گردند)! (8)

و زمین را گستردیم; و در آن کوه‏های ثابتی افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (19)

هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!» (29)

به یقین، پرهیزگاران در باغها(ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‏ها هستند. (45)

گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار ماموریت یافته‏ایم (تا آنها را هلاک کنیم)! (58)

سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم;) بالای آن را پایین قرار دادیم; و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (74)

(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروه‏هایی از آنها ( کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر! (88)

آنچه را ماموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)! (94)

الواحی والاقدر و پاکیزه، (14)

چهره‏هائی در آن روز گشاده و نورانی است، (38)

خداوندی که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، دارای مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است; هیچ معبودی جز او نیست; و بازگشت (همه شما) تنها بسوی اوست. (3)

پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‏ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی! (8)

امروز هر کس در برابر کاری که انجام داده است پاداش داده می‏شود; امروز هیچ ظلمی نیست; خداوند سریع الحساب است! (17)

و هنگامی که حق را از سوی ما برای آنها آورد، گفتند: «پسران کسانی را که با موسی ایمان آورده‏اند بکشید و زنانشان را (برای اسارت و خدمت) زنده بگذارید!» اما نقشه کافران جز در گمراهی نیست (و نقش بر آب می‏شود). (25)

ای قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در این سرزمین پیروزید; اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسی ما را یاری خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمی‏دهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمی‏کنم! (دستور، همان قتل موسی است!)» (29)

ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است; و آخرت سرای همیشگی است! (39)

مستکبران می‏گویند: «ما همگی در آن هستیم، زیرا خداوند در میان بندگانش (بعدالت) حکم کرده است!» (48)

و ما به موسی هدایت بخشیدیم، و بنی اسرائیل را وارثان کتاب (تورات) قرار دادیم. (53)

آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولی بیشتر مردم نمی‏دانند. (57)

او کسی است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلی (از شکم مادر) بیرون می‏فرستد، بعد به مرحله کمال قوت خود می‏رسید، و بعد از آن پیر می‏شوید و (در این میان) گروهی از شما پیش از رسیدن به این مرحله می‏میرند و در نهایت به سرآمد عمر خود می‏رسید; و شاید تعقل کنید! (67)

همان معبودهایی را که جز خدا پرستش می‏کردید؟!» آنها می‏گویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند; بلکه ما اصلا پیش از این چیزی را پرستش نمی‏کردیم‏»! این گونه خداوند کافران را گمراه می‏سازد! (74)

و برای شما در آنها منافع بسیاری (جز اینها) است، تا بوسیله آنها به مقصدی که در دل دارید برسید; و بر آنها و بر کشتیها سوار می‏شوید. (80)

هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ می‏شمردند); ولی آنچه را (از عذاب) به تمسخر می‏گرفتند آنان را فراگرفت! (83)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید بسوی خدا توبه کنید، توبه‏ای خالص; امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد کند، در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمی‏کند; این در حالی است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوی راستشان در حرکت است، و می‏گویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانائی!» (8)

خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده; و هرگز همسرانتان را که مورد «ظهار» قرارمی‏دهید مادران شما قرار نداده; و (نیز) فرزندخوانده‏های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است; این سخن شماست که به دهان خود می‏گویید (سخنی باطل و بی‏پایه); اما خداوند حق را می‏گوید و او به راه راست هدایت می‏کند. (4)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند; ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمی‏دیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم); و خداوند همیشه به آنچه انجام می‏دهید بینا بوده است. (9)

آنها چنان بودند که اگر دشمنان از اطراف مدینه بر آنان وارد می‏شدند و پیشنهاد بازگشت به سوی شرک به آنان می‏کردند می‏پذیرفتند، و جز مدت کمی (برای انتخاب این راه) درنگ نمی‏کردند! (14)

آنها گمان می‏کنند هنوز لشکر احزاب نرفته‏اند; و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست می‏دارند در میان اعراب بادیه‏نشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند; و اگر در میان شما باشند جز اندکی پیکار نمی‏کنند! (20)

و زمینها و خانه‏ها و اموالشان را در اختیار شما گذاشت، و (همچنین) زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید; و خداوند بر هر چیز تواناست! (27)

در آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا می‏گردد. (4)

ما عذاب را کمی برطرف می‏سازیم، ولی باز به کارهای خود بازمی‏گردید! (15)

(آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسی) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومی مجرمند! (22)

(سرانجام همگی نابود شدند و) چه بسیار باغها و چشمه‏ها که از خود به جای گذاشتند، (25)

از فرعون که مردی متکبر و از اسرافکاران بود! (31)

ما آسمانها و زمین و آنچه را که در میان این دو است به بازی (و بی‏هدف) نیافریدیم! (38)

همانند فلز گداخته در شکمها می‏جوشد; (45)

هرگز مرگی جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیده ‏اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ می‏کند; (56)

و مرا با تکذیب‏کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمی مهلت ده، (11)

شما (نیز) اگر کافر شوید، چگونه خود را (از عذاب الهی) بر کنار می‏دارید؟! در آن روز که کودکان را پیر می‏کند، (17)

هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، کسی نمی‏تواند جلو آن را بگیرد; و هر چه را امساک کند، کسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست; و او عزیز و حکیم است! (2)

ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده; و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا(ی نیل) بیفکن; و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‏گردانیم، و او را از رسولان قرار می‏دهیم!» (7)

ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد); و خواهرش (که بیتابی ماموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانواده‏ای راهنمایی کنم که می‏توانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (12)

موسی در شهر ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏ای (و در جستجوی اخبار); ناگهان دید همان کسی که دیروز از او یاری طلبیده بود فریاد می‏زند و از او کمک می‏خواهد، موسی به او گفت: «تو آشکارا انسان (ماجراجو و) گمراهی هستی!» (18)

و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی عذاب می‏کردند; پسرانتان را سر می‏بریدند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده می‏گذاشتند; و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود!» (6)

پس گمان مبر که خدا وعده‏ای را که به پیامبرانش داده، تخلف کند! چرا که خداوند قادر و انتقام گیرنده است. (47)

اهل کتاب (نیز در دین خدا) اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن برای آنان آمد! (4)

آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند; و هر امری قرارگاهی دارد! (3)

بنابر این از آنها روی بگردان، و روزی را به یاد آور که دعوت کننده الهی مردم را به امر وحشتناکی دعوت می‏کند (دعوت به حساب اعمال)! (6)

او به درگاه پروردگار عرضه داشت:«من مغلوب (این قوم طغیانگر) شده‏ام، انتقام مرا از آنها بگیر!» (10)

ما این ماجرا را بعنوان نشانه‏ای در میان امتها باقی گذاردیم; آیا کسی هست که پند گیرد؟! (15)

طایفه ثمود (نیز) انذارهای الهی را تکذیب کردند، (23)

ما «ناقه‏» را برای آزمایش آنها می‏فرستیم; در انتظار پایان کار آنان باش و صبر کن! (27)

ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم; آیا کسی هست که متذکر شود؟! (32)

سرانجام صبحگاهان و در اول روز عذابی پایدار و ثابت به سراغشان آمد! (38)

ما کسانی را که در گذشته شبیه شما بودند هلاک کردیم; آیا کسی هست که پند گیرد؟! (51)

همان کس که توانایی فوق العاده دارد; او سلطه یافت... (6)

آفرینش و برانگیختن (و زندگی دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (28)

ولی کافران پیوسته در تکذیب حقند، (19)

ما به موسی وحی فرستادیم که: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر; و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا; که نه از تعقیب (فرعونیان) خواهی ترسید، و نه از غرق شدن در دریا! س‏ذللّه (77)

ای موسی! چه چیز سبب شد که از قومت پیشی گیری، و (برای آمدن به کوه طور)عجله کنی؟! (83)

موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید، یا می‏خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟!» (86)

هر یک (از این گروه‏ها) رسولان را تکذیب کردند، و عذاب الهی درباره آنان تحقق یافت! (14)

پرندگان را نیز دسته جمعی مسخر او کردیم (تا همراه او تسبیح خدا گویند);و همه اینها بازگشت‏کننده به سوی او بودند! (19)

این برادر من است; و او نود و نه میش دارد و من یکی بیش ندارم اما او اصرار می‏کند که: این یکی را هم به من واگذار; و در سخن بر من غلبه کرده است!» (23)

ما این عمل را بر او بخشیدیم; و او نزد ما دارای مقامی والا و سرانجامی نیکوست! (25)

ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم; پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد; کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند! (26)

و خانواده‏اش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان. (43)

آنها (به رؤسای خود) می‏گویند: «بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید! چه بد قرارگاهی است اینجا!» (60)

مسلما غیر از این زندگی دنیای ما، چیزی در کار نیست; پیوسته گروهی از ما می‏میریم، و نسل دیگری جای ما را می‏گیرد; و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد! (37)

خداوند) فرمود: «بزودی از کار خود پشیمان خواهند شد! (اما زمانی که دیگر سودی به حالشان ندارد.)» (40)

سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم; هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی می‏آمد، او را تکذیب می‏کردند; ولی ما این امتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم، و آنها را احادیثی قرار دادیم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگویی از آنان باقی ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومی که ایمان نمی‏آورند! (44)

و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم; شاید آنان ( بنی اسرائیل) هدایت شوند. (49)

و این امت شما امت واحدی است; و من پروردگار شما هستم; پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! (52)

یا می‏گویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده; اما بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند). (70)

و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی‏کنیم; و نزد ما کتابی است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن می‏گوید; و به آنان هیچ ستمی نمی‏شود. (62)

کسانی که آیات ما را تحریف می‏کنند بر ما پوشیده نخواهند بود! آیا کسی که در آتش افکنده می‏شود بهتر است یا کسی که در نهایت امن و امان در قیامت به عرصه محشر می‏آید؟! هر کاری می‏خواهید بکنید، او به آنچه انجام می‏دهید بیناست! (40)

ما به موسی کتاب آسمانی دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمانی از ناحیه پروردگارت در این باره صادر نشده بود (که باید به آنان مهلت داد تا اتمام حجت شود)، در میان آنها داوری می‏شد (و به کیفر می‏رسیدند); ولی آنها هنوز درباره آن شکی تهمت‏انگیز دارند! (45)

در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو می‏کند; (4)

پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که تردیدی در آن نیست، جمع خواهی کرد; زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمی‏کند. (ما به تو و رحمت بی‏پایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)» (9)

(عادت آنان در انکار و تحریف حقایق،) همچون عادت آل فرعون و کسانی است که‏پیش از آنها بودند; آیات ما را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به (کیفر) گناهانشان گرفت; و خداوند، شدید العقاب است. (11)

خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستی،) گواهی می‏دهد که معبودی جز او نیست; و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه‏ای بر این مطلب،) گواهی می‏دهند; در حالی که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد; معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است. (18)

اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شده‏ایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند ( یهود و نصاری) و بی‏سوادان ( مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‏اید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت می‏یابند; و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است; و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. (20)

آیا ندیدی کسانی را که بهره‏ای از کتاب (آسمانی) داشتند، به سوی کتاب الهی دعوت شدند تا در میان آنها داوری کند، سپس گروهی از آنان، (با علم و آگاهی،) روی می‏گردانند، در حالی که (از قبول حق) اعراض دارند؟ (23)

بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویی; به هر کس بخواهی، حکومت می‏بخشی; و از هر کس بخواهی، حکومت را می‏گیری; هر کس را بخواهی، عزت می‏دهی; و هر که را بخواهی خوار می‏کنی. تمام خوبیها به دست توست; تو بر هر چیزی قادری. (26)

بگو: «اگر آنچه را در سینه‏های شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را می‏داند; و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه می‏باشد; و خداوند بر هر چیزی تواناست. (29)

خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. (33)

مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است; که او را از خاک آفرید، و سپس به او د: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر این، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) (59)

هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را; ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود; آنگاه مباهله کنیم; و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (61)

این همان سرگذشت واقعی (مسیح) است. (و ادعاهایی همچون الوهیت او، یا فرزند خدا بودنش، بی‏اساس است.) و هیچ معبودی، جز خداوند یگانه نیست; و خداوند توانا و حکیم است. (62)

برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آن‏گونه که کتاب خدا را می‏آموختید و درس می‏خواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!) (79)

و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی‏نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می‏کشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی‏گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است. (6)

بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف می‏کنند; و (به جای اینکه بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم‏»)، می‏گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم! و (نیز می‏گویند:) بشنو! که هرگز نشنوی! و (از روی تمسخر می‏گویند:) راعنا ( ما را تحمیق کن! )» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا، طعنه زنند. ولی اگر آنها (به جای این همه لجاجت) تند: «شنیدیم و اطاعت کردیم; و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقایق را درک کنیم) س‏ذللّه، برای آنان بهتر،و با واقعیت سازگارتر بود. ولی خداوند، آنها را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است; از این رو جز عده کمی ایمان نمی‏آورند. (46)

خداوند (هرگز) شرک را نمی‏بخشد! و پایین‏تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‏بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است. (48)

پس چگونه وقتی به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتی می‏شوند، سپس به سراغ تو می‏آیند، سوگند یاد می‏کنند که منظور (ما از بردن داوری نزد دیگران)، جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟! (62)

آنان آرزو می‏کنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید. بنابر این، از آنها دوستانی انتخاب نکنید، مگر اینکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یار و یاوری اختیار نکنید!. (89)

(اما) اگر (راهی برای اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بی‏نیاز می‏کند; و خداوند، دارای فضل و کرم، و حکیم است. (130)

ای اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روی) نکنید! و در باره خدا، غیر از حق نگویید! مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) اوست، که او را به مریم القا نمود; و روحی (شایسته) از طرف او بود. بنابر این، به خدا و پیامبران او، ایمان بیاورید! و نگویید: «(خداوند) سه‏گانه است!» (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است! خدا، تنها معبود یگانه است; او منزه است که فرزندی داشته باشد; (بلکه) از آن اوست آنچه در آسمانها و در زمین است; و برای تدبیر و سرپرستی آنها، خداوند کافی است. (171)

ای مردم! پیامبر(ی که انتظارش را می‏کشیدید،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ایمان بیاورید که برای شما بهتر است! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانی نمی رسد، زیرا) آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، و خداوند، دانا و حکیم است. (170)

اهل کتاب از تو می‏خواهند کتابی از آسمان (یکجا) بر آنها نازل کنی; (در حالی که این یک بهانه است;) آنها از موسی، بزرگتر از این را خواستند، و گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان ده! س‏ذللّه و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت. سپس گوساله (سامری) را، پس از آن همه دلایل روشن که برای آنها آمد، (به خدایی) انتخاب کردند، ولی ما از آن درگذشتیم (و عفو کردیم) و به موسی، برهان آشکاری دادیم. (153)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت،گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‏دهید، با خبر است! (8)

و از کسانی که ادعای نصرانیت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم; ولی آنها قسمت مهمی را از آنچه به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند; از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام می‏دادند(و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت. (14)

آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است‏»، بطور مسلم کافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می‏تواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، می‏آفریند; (حتی انسانی بدون پدر، مانند مسیح;) و او، بر هر چیزی تواناست.» (17)

آنها بسیار به سخنان تو گوش می‏دهند تا آن را تکذیب کنند; مال حرام فراوان می خورند; پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن، یا (اگر صلاح دانستی) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف‏نظر کنی، به تو هیچ زیانی نمی‏رسانند; و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن، که خدا عادلان را دوست دارد! (42)

ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود; و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن برای یهود حکم می‏کردند; و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری می‏نمودند. بنابر این، (بخاطر داوری بر طبق آیات الهی،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‏کنند، کافرند. (44)

و بدنبال آنها ( پیامبران پیشین)، عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود تصدیق داشت; و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود; و (این کتاب آسمانی نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق می‏کرد; و هدایت و موعظه‏ای برای پرهیزگاران بود. (46)

و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است; هرگونه بخواهد، می‏بخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‏افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت; و برای فساد در زمین، تلاش می‏کنند; و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (64)

گمان کردند مجازاتی در کار نخواهد بود! از این‏رو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند; سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیاری از آنها کور و کر شدند; و خداوند، به آنچه انجام می‏دهند، بیناست. (71)

مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود; پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود; هر دو، غذا می‏خوردند; (با این حال، چگونه دعوی الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را برای آنها آشکار می‏سازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده می‏شوند! (75)

بگو: «ای اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روی) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهای جمعیتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید!» (77)

این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایی جای سوگندهای آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید! و خداوند، جمعیت فاسقان را هدایت نمی‏کند. (108)

عیسی بن مریم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‏ای بر ما بفرست! تا برای اول و آخر ما، عیدی باشد، و نشانه‏ای از تو; و به ما روزی ده! تو بهترین روزی دهندگانی!» (114)

و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم می‏گوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او می‏گوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می‏دانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی; و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری. (116)

من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم; (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم; ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی; و تو بر هر چیز، گواهی! (117)

 و سلام (خدا) بر من آن روز که متولد شدم و آنروز که می‏میرم و آنروز که زنده برانگیخته می‏شوم. (33)
همه آنها را احصا کرده و دقیقا شمرده است. (94)
بنابراین در باره آنها عجله مکن ما آنها (و اعمالشان) را دقیقا شماره خواهیم کرد. (84)

و عصایت را بیفکن! -هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو می‏دود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمی‏ترسند! (10)

و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: «ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده; این فضیلت آشکاری است.» (16)

او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‏کنند; و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته; و از این رو هدایت نمی‏شوند!» (24)

(سلیمان) گفت: «ما تحقیق می‏کنیم ببینیم راست گفتی یا از دروغگویان هستی؟ (27)

توصیه من این است که نسبت به من برتری‏جویی نکنید، و بسوی من آیید در حالی که تسلیم حق هستید!» (31)

هنگامی که (فرستاده ملکه سبا)ا نزد سلیمان آمد، گفت: «می‏خواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب دهید)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است; بلکه شما هستید که به هدیه‏هایتان خوشحال می‏شوید! (36)

(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که(سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‏آورم یا کفران می‏کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‏کند; و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنی و کریم است!» (40)

(همچنین) کسانی که بعد از آنها ( بعد از مهاجران و انصار) آمدند و می‏گویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینه‏ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی!» (10)

آنها به نذر خود وفا می‏کنند، و از روزی که شر و عذابش گسترده است می‏ترسند، (7)

پس چرا معبودانی را که غیر از خدا برگزیدند -به گمان اینکه به خدا نزدیکشان سازد- آنها را یاری نکردند؟! بلکه از میانشان گم شدند! این بود نتیجه دروغ آنها و آنچه افترا می‏بستند! (28)

و در این قرآن، از هر گونه مثلی برای مردم بیان کرده‏ایم; ولی انسان بیش از هر چیز، به مجادله می‏پردازد! (54)

اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‏کردند; و من خواستم آن را معیوب کنم; (چرا که) پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را بزور میگرفت! (79)

و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود; و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت; و پدرشان مرد صالحی بود; و پروردگار تو می‏خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند; این رحمتی از پروردگارت بود; و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم; این بود رازکارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» (82)

(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید; و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی‏فهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (93)

فرشتگان را با روح (الهی) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل می‏کند; (و به آنها دستور می‏دهد) که مردم را انذار کنید; (و بگویید:) معبودی جز من نیست; از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید! (2)

و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند می‏بینند، می‏گویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را می‏خواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها می‏گویند: «شما دروغگو هستید! (شما هوای نفس خود را پرستش می‏کردید!)» (86)

و اگر خدا می‏خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‏داد; (و همه را به اجبار وادار به ایمان می‏کرد; اما ایمان اجباری فایده‏ای ندارد!) ولی خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می‏کند! (به گروهی توفیق هدایت داده، و از گروهی سلب می‏کند!) و یقینا شما از آنچه انجام می‏دادید، بازپرسی خواهید شد! (93)

ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می‏کنیم); باید علم خدا درباره کسانی که راست می‏گویند و کسانی که دروغ می‏گویند تحقق یابد! (3)

و از مردم کسانی هستند که می‏گویند: «به خدا ایمان آورده‏ایم!» اما هنگامی که در راه خدا شکنجه و آزار می‏بینند، آزار مردم را همچون عذاب الهی می‏شمارند (و از آن سخت وحشت می‏کنند); ولی هنگامی که پیروزی از سوی پروردگارت (برای شما) بیاید، می‏گویند: «ما هم با شما بودیم (و در این پیروزی شریکیم)»!! آیا خداوند به آنچه در سینه‏های جهانیان است آگاه‏تر نیست؟! (10)

همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل می‏کنند. (59)

که این (قرآن) سخنی است که حق را از باطل جدا می‏کند، (13)

و هرگز شوخی نیست! (14)

ای فرزندان کسانی که با نوح (بر کشتی) سوار کردیم! او بنده شکرگزاری بود. (شما هم مانند او باشید، تا نجات یابید!) (3)

یا هر مخلوقی که در نظر شما، از آن هم سخت‏تر است (و از حیات و زندگی دورتر می‏باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند). آنها بزودی می گویند: «چه کسی ما را بازمی‏گرداند؟!» بگو: «همان کسی که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روی تعجب و انکار،) به سوی تو خم می‏کنند و می‏گویند: «در چه زمانی خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد! (51)

هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات (درخواستی بهانه‏جویان) را بفرستیم جز اینکه پیشینیان (که همین درخواستها را داشتند، و با ایشان هماهنگ بودند)، آن را تکذیب کردند; (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم; (معجزه‏ای) که روشنگر بود; اما بر آن ستم کردند (و ناقه را کشتند). ما معجزات را فقط برای بیم دادن (و اتمام حجت) می‏فرستیم. (59)

(به یاد آور) زمانی را که به تو گفتیم: «پروردگارت احاطه کامل به مردم دارد; (و از وضعشان کاملا آگاه است.) و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم، فقط برای آزمایش مردم بود; همچنین شجره ملعونه ( درخت نفرین شده) را که در قرآن ذکر کرده‏ایم. ما آنها را بیم داده (و انذار) می‏کنیم; اما جز طغیان عظیم، چیزی بر آنها نمی‏افزاید!» (60)

و نزدیک بود (با نیرنگ و توطئه) تو را از این سرزمین بلغزانند، تا از آن بیرونت کنند!و هرگاه چنین می‏کردند، (گرفتار مجازات سخت الهی شده،) و پس از تو، جز مدت کمی باقی نمی‏ماندند! (76)

و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد; یقینا باطل نابود شدنی است!» (81)

بگو: «(حتی) اگر در روی زمین فرشتگانی (زندگی می‏کردند، و) با آرامش گام برمی‏داشتند، ما فرشته‏ای را به عنوان رسول، بر آنها می‏فرستادیم!» (چرا که رهنمای هر گروهی باید از جنس خودشان باشد). (95)

و در برابر آنچه (دشمنان) می‏گویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین! (10)

(ولی) فرعون به مخالفت و نافرمانی آن رسول برخاست، و ما اورا سخت مجازات کردیم! (16)

و هیچ ذکر تازه‏ای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمی‏آید مگر اینکه از آن روی‏گردان می‏شوند! (5)

تو فقط بشری همچون مائی; اگر راست می‏گویی آیت و نشانه‏ای بیاور!» (154)

این تمتع و بهره‏گیری از دنیا برای آنها سودی نخواهد داشت! (207)

و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می‏فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحی می‏کند; چرا که او بلندمقام و حکیم است! (51)

ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است; و آخرت سرای همیشگی است! (39)

او کسی است که زنده می‏کند و می‏میراند; و هنگامی که کاری را مقرر کند، تنها به آن می‏گوید: «موجود باش!» بی‏درنگ موجود می‏شود! (68)