3 امّا شیطان در یهودای مسمّیٰ به اسخریوطی که از جمله آن دوازده بود داخل گشت،
8 آنچه در قوّه او بود کرد، زیرا که جسد مرا بجهت دفن، پیشْ تدهین کرد.
11 و ایشان چون شنیدند که زنده گشته و بدو ظاهر شده بود، باور نکردند.
55 و زنانی که در عقب او از جلیل آمده بودند، از پی او رفتند و قبر و چگونگی گذاشته شدنِ بدن او را دیدند.
8 گفت، احتیاط کنید که گمراه نشوید. زیرا که بسا به نام من آمده خواهند گفت که، من هستم و وقت نزدیک است. پس از عقب ایشان مروید.
1 پس در روز اوّل هفته، هنگام سپیدهصبح، حنوطی را که درست کرده بودند با خود برداشته، به سر قبر آمدند و بعضی دیگران همراه ایشان.
1 بامدادان در اوّل هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مَجْدَلیّه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است.
18 مریم مَجْدلیّه آمده، شاگردان را خبر داد که خداوند را دیدم و به من چنین گفت.
15 عیسی بدو گفت، ای زن برای چه گریانی؟ که را میطلبی؟ چون او گمان کرد که باغبان است، بدو گفت، ای آقا اگر تو او را برداشتهای، به من بگو او را کجا گذاردهای تا من او را بردارم.
21 و راهگذری را شمعون نام، از اهل قیروان که از بلوکات میآمد، و پدر اِسکندَر و رُفَس بود، مجبور ساختند که صلیب او را بردارد.
26 لهذا از ایشان مترسید زیرا چیزی مستور نیست که مکشوف نگردد و نه مجهولی که معلوم نشود.
40 هر که شما را قبول کند، مرا قبول کرده و کسی که مرا قبول کرده، فرستنده مرا قبول کرده باشد.
12 عیسی چون شنید، گفت، نه تندرستان، بلکه مریضان احتیاج به طبیب دارند.
8 زیرا هر که سؤال کند، یابد و کسی که بطلبد، دریافت کند و هر که بکوبد برای او گشاده خواهد شد.
30 و وحش نیزار را توبیخ فرما و رمهٔ گاوان را با گوسالههای قوم که با شمشهای نقره نزد تو گردن مینهند. و قومهایی که جنگ را دوست میدارند پراکنده ساخته است.
8 بدین طرز شایق شما شده، راضی میبودیم که نه همان انجیل خدا را به شما دهیم، بلکه جانهای خود را نیز از بس که عزیز ما بودید.
7 و یکی از آن چهار حیوان، به آن هفت فرشته، هفت پیاله زرّین داد، پر از غضب خدا که تا ابدالآباد زنده است.
39 پس بر سر وی آمده، تب را نهیب داده، تب از او زایل شد. در ساعت برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول شد.
10 همچنین شما نیز چون به هر چیزی که مأمور شدهاید عمل کردید، گویید که غلامان بیمنفعت هستیم زیرا که آنچه بر ما واجب بود بجا آوردیم.
25 لیکن اوّل لازم است که او زحمات بسیار بیند و از این فرقه مطرود شود.
19 و بدو گفت، برخاسته برو که ایمانت تو را نجات داده است.
3 ناظر با خود گفت چه کنم زیرا مولایم نظارت را از من میگیرد؟ طاقت زمین کندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.
35 امّا حکمت از جمیع فرزندان خود مَصَدَّق میشود.
40 و چون آفتاب غروب میکرد، همهٔ آنانی که اشخاص مبتلا به انواع مرضها داشتند، ایشان را نزد وی آوردند و به هر یکی از ایشان دست گذارده، شفا داد.
لوقا (عبری:לוקא؛ یونانی:Λουκᾶς) از مسیحیان نخستین بود که سومین انجیل از اناجیل اَربعه (انجیل لوقا) و نیز کتاب اعمال رسولان را نگاشت. او پزشک یونانی و شاگرد پولس بود و نام او در سه رساله عهد جدید ذکر شدهاست.[۱] احتمالاً لوقا غیریهودی بوده چرا که او درمیان مختونان نام برده نشده است[۲] او یکی از یاران پولس در دوره زندانی شدن او بود.[۳] به طور سنتی گفته شده که لوقا در سال ۸۴ میلادی در بویوتیا یونان درگذشت.
8 لیکن ما که از روز هستیم، هشیار بوده، جوشن ایمان و محبّت و خودِ امید نجات را بپوشیم.
11 پس همدیگر را تسلی دهید و یکدیگر را بنا کنید، چنانکه هم میکنید.
17 همیشه دعا کنید.
3 و نه چنانکه بر قسمتهای خود خداوندی بکنید، بلکه بجهت گله نمونه باشید،
5 .و ظاهر میشوند چون کسانی که، تبرها را بر(شاخههای) درختان جنگل بلند میکنند
21 .شیربچگان برای شکار خود غرش میکنند، و خوراک خویش را از خد.ا میجویند
9 و چون یافت، دوستان و همسایگان خود را جمع کرده، میگوید، با من شادی کنید زیرا درهم گمشده را پیدا کردهام.
18 پس احتیاط نمایید که به چه طور میشنوید، زیرا هر که دارد بدو داده خواهد شد و از آنکه ندارد آنچه گمان هم میبرد که دارد، از او گرفته خواهد شد.
8 خود را نگاه بدارید مبادا آنچه را که عمل کردیم برباد دهید بلکه تا اجرت کامل بیابید.
7 عجب مدار که به تو گفتم باید شما از سر نو مولود گردید.
7 و حیوان اوّل مانند شیر بود؛ و حیوان دوّم مانند گوساله؛ و حیوان سوّم صورتی مانند انسان داشت؛ و حیوان چهارم مانند عقاب پرنده.
40 هر که شما را قبول کند، مرا قبول کرده و کسی که مرا قبول کرده، فرستنده مرا قبول کرده باشد.
44 زیرا که هر درخت از میوهاش شناخته میشود. از خار انجیر را نمییابند و از بوته، انگور را نمیچینند.
27 ابن یوحنا، بن ریسا، بن زَروبابل، بن سَألْتِیئیل، بن نِیری،